داوود حشمتی در امتداد نوشت: آمریکایی ها به خوبی تولید محتوا برای افکارعمومی ایران را می شناسند. بخش مهمی از احساسات ضدچینی در ایران و حتی جهان به تبلیغات آمریکا از چینی ها باز می گردد. برای آمریکا امروز روسیه در درجه اهمیت دوم قراردارد و سیاست «مهار چین» اولویت اول سیاست خارجی آمریکا به شمار می رود.
از همین رو تمرکز آمریکا بر روی روابط ایران و چین روز به روز بیشتر می شود. از یک طرف راب مالی مسئول میز ایران در وزارتخارجه آمریکا گفته است: «چین مقصد اصلی صادرات غیرقانونی ایران است و گفتوگوها برای منصرفکردن پکن از خرید تشدید میشود.»
از سوی دیگر شاهد یک گزارش در نشریه «نشنال اینترست» در 4 بهمن 1401 بودیم که به طور ویژه بر روی مساله ایران و چین متمرکز شده است.
این گزارش به بهانه باز شدن کنسولگری چین در جنوب ایران نوشته شده و تلاش می کند فضایی کاملا امنیتی از باز شدن این کنسولگری ارائه کند.
این گزارش با اشاره به سند تفاهمنامه 25 ساله ایران و چین، قرارداد را دارای «امتیازات ویژه ایران به چین» معرفی می کند: «اگرچه جزئیات این سند علنی نشده است، اما بر اساس برخی گزارشها، این قرارداد شامل امتیازات ویژهای است که ایران به چین داده است، از جمله فروش نفت، گاز و محصولات پتروشیمی ایران با قیمت کم و به صورت تضمینی، اجاره برخی جزایر ایرانی به چین و استقرار پایگاه نظامی چین برای تامین امنیت تاسیسات پکن در استانهای ناآرام جنوبی ایران.»
تاکید بر استقرار پایگاه نظامی چین و «استان های ناآرام جنوبی ایران» تعمدا گنجانده شده است.
در بخش دیگری از این متن قرارداد ایران و چین اینطور معرفی می شود: «از نظر برخی کارشناسان ایران، با امضای قرارداد بیست و پنج ساله، به مستعمره چین تبدیل شده و حتی در برابر تغییرات جمعیتی و هجوم گسترده اتباع چینی آسیبپذیر است.»
در ادامه نیز بدون نام بردن از کارشناس مشخصی به نقل از آنها می نویسد: «کارشناسان دیگر معتقدند که هدف چین ایجاد یک مرکز جاسوسی در ایران است. در حالی که هر دو کشور مصمم به گسترش روابط دوجانبه هستند، با ورود اعتراضات سراسری به چهارمین ماه خود، نظام ایران با چالش داخلی بیسابقهای مواجه است.»
علاوه بر این نویسنده با ادبیات خاص تلاش میکند تا مساله رابطه ایران و چین را به مسائل داخلی پیونده و ادامه دهد: «نظام آخوندی نتوانست جوانان خود را که بهدنبال دگرگونی ساختار هستند تحت سلطه خود درآورد و تهران ممکن است نیاز به درخواست حمایت خارجی برای سرکوب مخالفان داشته باشد.»
به اعتقاد نویسنده «جهان چندقطبی به رهبری چین به ایران فرصتی برای ایفای نقشی بزرگتر از طریق کاهش جایگاه آمریکا را وعده میدهد.»
اما مهمترین نکته این گزارش در جایی است که از سناریوی بدبینانه در مورد چین و تقابل آن با آمریکا بحث می کند. به اعتقاد نویسنده «بدبینان سناریویی را رد نمیکنند که در آن اهداف امنیتی چین تغییر کند و چین به درگیری سیستماتیک با آمریکا در سراسر جهان وادار شود. در این صورت، منطقه غنی از انرژی خلیجفارس میدان جنگ کلیدی آمریکا و حزب کمونیست چین در جنگ برای برتری جهانی خواهد بود.
افتتاح کنسولگری چین در شمال خلیجفارس را میتوان گامی در این راستا تعبیر کرد. اگر چین تصمیم به درگیری سیستماتیک با آمریکا بگیرد، تسلط بر مراکز حمل و نقل، کانالهای استراتژیک، آبراهها و تنگهها کلیدی خواهد بود.»
این نشریه آمریکایی معتقد است که استراتژی بند مدت چین «خفه کردن آمریکا در تنگه استراتژیک هرمز و باب المندب» است. در همین راستا نیز به داشتن یک «پایگاه نظامی چینی» در قسمت «جنوبی تنگه در جیبوتی» اشاره می کند. این اشاره در واقع ایجاد «این همانی» میان پایگاه نظامی چین در جنوب باب المندب و کنسولگری چین در جنوب ایران است.
از نظر آمریکایی ها به همان اندازه که باید مانع از همکاری های بیشتر اقتصادی و توسعه ای میان ایران و چین شد، به همان اندازه نیز در سیاست و جامعه باید ایران و آمریکا را بهم پیوند زد تا زمینه های لازم برای سیاست های آینده آمریکا فراهم شود.